سیر تحول پرنده نگری در ایران و چالشهای فعلی آن؛ محمد توحیدی فر؛ بهمن ٩٥
دهه 70 شمسی، دوره گمنامی
پرنده نگری فعالیتی ناشناخته است. حیات وحش به طور عام دیده می شود. اغلب افرادی که به طبیعت می روند، یا دانشجویان مقاطع مختلف در رشته شیلات و محیط زیست هستند که برای انجام مطالعات مرتبط با پایان نامه به طبیعت می روند و یا کارشناسانی که به اقتضای شغل به بررسی پرندگان و اکوسیستم ها می پردازند. در اواخر این دهه اکوتوریسم واژه ای نو و بدیع است و افراد اندکی از آن اطلاع دارند و واژه های ترجمه شده مانند پرنده نگر (Bird watcher) و پرنده نگری یا استفاده نشده و یا کاربرد آن بسیار ناچیز است. پرنده شناسان مشهور ایرانی به اسامی محدودی مانند آقایان بهروزی راد، منصوری، کهرم و ادهمی خلاصه می شوند. کتاب پرندگان ایران اثر اسکات و همکاران مهم ترین مرجع داخلی در این دهه است. در پایان این دهه فون پرندگان ایران شامل 502 گونه است.
دهه 80 شمسی، دوره پیدایی
دانشجویان فارغ التحصیل اکنون در بخشهای مختلف دولتی و خصوصی جذب شده اند و برخی از آنها به تازگی شروع به آموزش در زمینه اکوتوریسم نموده اند. کلاسهای آموزشی که کاملا مختص به پرنده شناسی است، حداقل در اوایل این دهه دیده نمی شوند و حداکثر شش ساعت از میان ساعتهای متعدد آموزشی در دوره های طبیعت گردی به موضوع "پرنده" اختصاص دارد. در همین دهه تورهایی با هدف پرنده نگری به مرور رواج یافته و روز به روز بیشتر می شوند. در اواخر این دهه، دانش آموختگان فارغ التحصیل از موسسات آموزش طبیعت گردی به ثبت نام در دوره های تخصصی تر رهنمود می شوند.
سازمانهای مردم نهاد (سمن) با تمرکز به حیات وحش به تازگی تأسیس یا اعلام موجودیت کرده اند. در همین دهه گروه های کمی در قالب سمن یا شرکت های کوچک خصوصی با تمرکز بر پرنده نگری ایجاد شده اند. پرنده نگرهای حرفه ای و پرنده شناسان از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کنند و عمده آنها در استان تهران ساکن هستند. نخستین کتاب در مورد پرنده نگری در پایان این دهه منتشر می شود. اولین و دومین ژورنال پرنده شناسی داخلی به ترتیب در میانه و اواخر این دهه قد علم می کنند. در انتهای این دهه به جز کتاب پرندگان ایران اثر جمشید منصوری، اندک کتب دیگری نیز یافت می شوند. تا پایان این دهه فون پرندگان ایران شامل حدود 520 گونه است. مهم ترین ابزار پرنده نگری در این دهه و قبل از آن، دوربین دو چشمی است.
دهه 90، دوره سرگشتگی
پرنده شناسان جوان دهه پیشین، اکنون شناخته شده تر از قبل هستند. اغلب آنها با چاپ مقالات و یا کتابهای تخصصی پیرامون این حوزه ابراز اندام می کنند. همزمان اما در این دهه، برای نخستین بار نسبت جمعیتی شاگرد/استاد معکوس می شود. اگر چه بسیاری از این پرنده شناسان جوان و در عین حال توانمند، با داشتن دهها مقاله چاپ شده در ژورنالهای معتبر خارجی و بعضا چند کتاب در زمینه پرندگان یا حیات وحش که نتیجه تلاش حرفه ای آنها است، هنوز خود را استاد نمی پندارند و نهایتا خود را یک معلم میدانند (و شاید فروتنی بیش از حدی دارند!).
در این دهه، پرنده نگرها شامل آماتور و حرفه ای (و نیز حرفه ای نماها !) سه یا چهار برابر قبل شده اند. تمرکز این افراد از استان تهران به سایر نقاط کشور کشیده شده است. اگر چه در برخی استانها پرنده نگرهای ناشناخته هنوز وجود دارند، تا زمان انتشار این مطلب، پرنده نگری در برخی از استانها هنوز چندان فعال نیست. بزرگ ترین و البته تحسین برانگیز ترین چالش این افراد ارائه مشاهدات و عکسها و اشتراک گذاری آن در سایتها (و اخیرا شبکه های اجتماعی مجازی) است. تصاویر متعدد توسط افراد به بحث و تبادل نظر کشیده شده و اطلاعات با ارزشی رد و بدل می شود. هنوز از گردآوری منسجم چنین داده های با ارزشی، نشانی دیده نمی شود. دوربین عکاسی دیجیتال با کیفیت های مناسب در دسترس قشر های متوسط تا ثروتمند است به طوریکه مهم ترین ابزار پرنده نگری اکنون دیگر دوربین دوچشمی نیست و دوربین دیجیتال تقریبا همان کار را می کند. در میانه این دهه با رونق شبکه های اجتماعی حجم عظیمی از افراد بدون آنکه یکدیگر را دیده باشند، با یکدیگر در ارتباط هستند و با توجه به همراه شدن این شبکه ها، جابجایی اطلاعات به نحو سرسام آوری در روز دیده می شود. با رونق یک وبلاگ، بخش کمی از این اطلاعات به صورت عمومی نشر یافته است. فهرست تایید شده پرندگان ایران، 550 گونه پرنده را تا زمان نگارش این متن نشان می دهد.
با ذکر خلاصه ای فشرده از سیر تحول بیست و پنج ساله پرنده نگری در ایران، اکنون چند نکته (یا پیشنهاد) پیرامون تسهیل چالشهای فعلی مطرح می گردد شاید برای برخی موافق افتد:
• نکته اول: مجرب ترین پرنده نگرهای دنیا، خود را بی نیاز از کتابهای راهنمای صحرایی نمی دانند. در ایران اما بیشتر پرنده نگرها تصور روشنی از نحوه مناسب استفاده از کتاب راهنمای صحرایی پرندگان (داخلی یا خارجی) ندارند. بسیاری دیگر، اصلا کتابی در این خصوص ندارند (یا هنوز احساس نیاز برای خرید نکرده اند!). کمتر افرادی پس از مشاهده یک پرنده در طبیعت، در کتاب خود تصاویر و توضیحات مربوط به آن را همزمان می خوانند. دیر زمانی پیش، یک پرنده نگر آماتور (اکنون یکی از بهترین پرنده نگرهای فعلی ایران)، عکس های زیادی را برای پرنده شناسان بزرگ اروپایی برای شناسایی، ارسال می کرد. یکبار، یکی از آنها به کنایه به این دوست هموطن گفت: در کشور شما مگر کتاب راهنمای صحرایی وجود ندارد که هر عکسی را برای شناسایی به دیگران می فرستید؟! اگر چه روایت مذکور مربوط به حداقل 15 سال قبل است، اصل حکایت اما همچنان مصداقی عینی دارد. برای برخی، مهم شناسایی است (ترجیحا بدون کتاب!) که با اشتراک گذاری حتی واضح ترین گونه ها در شبکه های مجازی مختلف بدون زحمت انجام می شود. کافی است پس از آپلود عکس بنویسید: شناسایی لطفا !
• نکته دوم: فراگیری استفاده از دوربینهای دیجیتال عکاسی تحولی شگرف در عرصه پرنده نگری بوده است، اما بهترین پرنده شناسان و پرنده نگرهای جهان هنوز دوربین دو چشمی را اصلی ترین ابزار برای پرنده نگری می دانند! و آن دیگری را ابزار فرعی.
• نکته سوم: آواز پرندگان یکی از بهترین روشها برای شناسایی آنها است و دانستن آن یک توانایی کلیدی در باب شناسایی محسوب می شود. اندکی از پرنده نگرهای وطنی (حتی حرفه ای ها) این توانایی را دارند و بی اغراق تمرکز 95 درصد پرنده نگرهای کشور بر روی شناسایی از روی ظاهر است. در حال حاضر، فایل صدای اغلب گونه هایی که در ایران دیده می شوند، به راحتی از اینترنت قابل دریافت است. تسلط به این تکنیک، شناسایی بسیاری از پرنده های گنجشک سان به خصوص "سسک ها" را از یک چالش جدی به موضوعی پیش پا افتاده تبدیل می کند.
• نکته چهارم: حدود 14 سال پیش، بزرگ ترین دشواری (البته بسیار شیرین) که داشتم این بود که در یک روز مجبور شدم کتاب 272 صفحه ای پرنده شناسی (نه راهنمای صحرایی پرندگان) آقای منصوری را خلاصه کنم (هنوز خلاصه آن را دارم !). کتاب مذکور در آن زمان نایاب بود و از طریق دوستی برای مطالعه به من قرض داده شد. بعدها کتاب مهره داران ایران (بخش پرندگان آن)، دانشنامه پرندگان و سایر کتب این چنینی را با لذت بسیار دهها بار مطالعه کردم و هر بار نکته جدیدی یافتم. منظور از این چند سطر بیان این حقیقت است که یک پرنده نگر با تجربه، پرندگان را نه تنها از بعد ظاهری تشخیص می دهد بلکه به جنبه های مختلف بوم شناسی و بعضا زیست شناسی آنها آگاه است. پرنده نگرهای حرفه ای دنیا پا فراتر نهاده وجغرافیای زیستی پرندگان را نیز به خوبی میدانند. اکنون که چنین کتابهایی به زبان فارسی به وفور در دسترس است، انتظار این است که فعالان این عرصه بیشتر به مطالعه آنها بپردازند.
• نکته پنجم: زمان و مکان مشاهده پرنده در طبیعت اگر نگوییم مهم ترین، اما یکی از اساسی ترین نکات در شناسایی صحیح پرندگان است. این نکته ای است که بسیاری مواقع نادیده گرفته می شود و تاکنون هرگز به درستی مورد توجه پرنده نگرها واقع نشده است. اساسا یکی از مهم ترین کارکردهای نقشه های پراکندگی (پراکنش) با توجه به رنگهای مختلف به کار رفته در آن، جلب توجه پرنده نگرها به موضوع (زمان و مکان مشاهده) است که به تشخیص صحیح یک گونه کمک می کند. انتظار دیدن "زنبور خوار معمولی" در اوایل زمستان در ایران و یا توقع جوجه آوری "سنگ گردان" در تالابهای داخلی یا دریایی در کشور اگر نگوییم غیر ممکن اما بسیار دور از ذهن است. بسیاری از پرندگان مهاجر الگوهای زمانی و مکانی معینی برای جوجه آوری، مهاجرت و زمستان گذرانی دارند و این قضیه بایستی به طور کلی توسط پرنده نگرها در نظر گرفته شود (گونه های سرگردان مستثنا هستند) البته در طبیعت قطعیت مطلق وجود ندارد اما "استثنا" نیز جای "قاعده" را نمی گیرد.
• نکته ششم: مختصری از اهمیت روشهای مختلف موثر بر شناسایی پرندگان مورد تأکید قرار گرفت. نکته ای که بایستی یادآوری شود این است که داشتن تصویر برای شناسایی یک گونه، شاید لازم باشد که بسیاری مواقع هست اما هرگز کافی نیست. مشهورترین و مهم ترین وب سایتهای رفرنس پرنده شناسی در دنیا، بخشی به نام "گالری پرندگان ناشناخته" دارند که برخلاف ثبت دقیق مکان و زمان در کنار تصویر (بعضا واضح)، شناسایی پرنده ناتمام باقی مانده است. پس، انتظار شناسایی بدون کم و کاست هر پرنده ای از روی تصویر آن غیرعقلانی است البته که این ناتوانی در شناسایی تنها برای درصد ناچیزی از موارد مصداق دارد اما به هر حال حقیقتی غیر قابل انکار است.
• نکته هفتم: انتشار و اشتراک رکورد و مشاهدات پرنده نگری شایسته تحسین است اما باید اذعان کرد ثبت رکوردی جدید برای یک شهر یا استان یا حتی کشور "فتح دروازه شام" نیست. ثبت چند عکس از یک پرنده کمیاب، کمکی است اندک (البته ارزشمند) برای افزایش دانش پرنده شناسی ایران، اما قطعا تحولی بنیادی و شگرف در این خصوص انگاشته نمی شود. دعوا و جنجال معمول این روزها بر سر آن که "من زودتر از او، فلان پرنده را دیدم" پیش از آنکه رقابتی سودمند تلقی شود، موضوعی تاثر برانگیز است. "تاج افتخاری" برای ثبت کنندگان اولین رکوردها در کار نیست، پیش از این هم نبوده و بعدها هم نخواهد بود. (البته که شادی و هیجان درونی برای ثبت این اولین ها محفوظ و معقول است). قبل از من و شما،ک ارشناسان قدیمی سازمان محیط زیست یا اساتید دانشگاهی و حتی برخی شکارچیان (متاسفانه این روزها توسط برخی فقط لعن و نفرین می شوند!) چه آنهایی که هستند و چه تعدادی که اکنون در قید حیات نیستند، روزگاری کوه ها و بیابانها و تالابهای این سرزمین را پیموده اند و از کفش گل آلود آنها اطلاعات پرنده شناسی این کشور جمع آوری شده است. بسیاری دیگر چندین پرنده جدید برای ایران و یا خاورمیانه مشاهده و ثبت کرده اند و در پی این تلاش، فهرست پرندگان کشور از 434 گونه در دهه 1960 میلادی به تعداد فعلی (550 گونه) رسیده است. دیوار نه چندان بلند پرنده شناسی ایران با تلاش فروتنانه و آجر به آجر این عزیزان پایه ریزی شده است. با چنین دستاوردهای خیره کننده ای، این پرنده شناسان اما نه ترک تازی کرده اند و نه ادعایی آنچنانی داشته اند. خطاب به برخی از دوستان: پیش از خلقت ما، بسیاری از کارها انجام گرفته است. به جای آنکه خود را نقطه عطف پرنده شناسی ایران بدانیم، خضوع و فروتنی بیشتری در برخورد با یکدیگر داشته باشیم و احترام با تجربه تر ها را نیز حفظ کنیم.
• نکته هشتم: سیر تحول پرنده شناسی در ایران (پرنده نگری شاید واژه بهتری باشد) مانند بسیاری از نقاط دنیا از یک حوزه دانشگاهی به حوزه عمومی گراییده است. به بیان بهتر، خارج از سیستم دانشگاه و البته سازمان محیط زیست، پرنده نگری به شدت هر چه بیشتر فعال است. این نکته ای است که در صورت وجود دغدغه مندی سازمان متولی حفاظت از طبیعت، می تواند به بهترین شکل ممکن مورد استفاده و بهره برداری صحیح قرار گیرد (البته تاکنون این موضوع به نحو اسفناکی مغفول مانده است). خاطر نشان می گردد تنها همسویی فعالیت این گروه ها با یکدیگر می تواند موفقیتهای کوچک و بزرگی را در عرصه حفاظت از پرندگان و تنوع زیستی رقم زند.
و نکته آخر: در این زمانه که تعداد اساتید، از تعداد شاگردان در حال فزونی است، ذکر بیتی بدون شرح از پروین اعتصامی خالی از لطف نیست:
هیچ دانی چه کسی گشت استاد؟ آن که شاگرد شد و عار نداشت!
محمد توحیدی فر
بهمن ماه 1395
تاریخ ارسال: 1395/11/29