|
(این مصاحبه بخشی از مجموعه مصاحبه هایی است که آقای محسن ملاح با پرنده نگرهای ایران داشته اند.)
امروز در مورد کسی صحبت می کنیم که عاشق پرندگان آزاد در طبیعت است.
او از گذشته های دور به فعالیت پرنده نگری مشغول بوده است اما به طور رسمی فعالیت پرنده نگری را از اواخر دهه هشتاد آغاز کرد.
در پرنده نگری علاوه بر دیدن پرندگان باید آنها را نیز بشنویم.
ایشان شخصی است که صدای پرنده ها را به خوبی می شناسد او تمرکز خوبی بر روی صدای پرنده ها دارد و با حساسیت آنها را دنبال می کند. در طی سالهای اخیر بارها دوره های آموزش شناسایی پرندگان مختلف را چه در موسسات و چه در فضای مجازی بر پا کرده است.
کسی که در زمینه حفاظت از پرندگان نیز پیشگام است.
او مدیر کانال و گروه پرنده نگری بایقوش است و با راه اندازی گروه تلگرامی بایقوش در سالهای اخیر تحول خوبی در زمینه پرنده نگری و شناسایی پرندگان ایران در فضای مجازی به وجود آورد. در واقع گروه بایقوش با مدیریت ایشان اولین و بهترین گروه شناسایی پرندگان در ایران است. ایشان جزو هیئت داوران مسابقه پرنده نگری جایزه سال آبچلیک و جزو کمیته تخصصی شناسایی پرندگان ایران است. او کسی نیست جز آرش حبیبی آزاد.
در ادامه مصاحبه آقای ملاح با ایشان را می خوانید.
لطفا خودتون رو معرفی کنید و بفرمایید از کی پرنده نگری را شروع کردید؟
بنده آرش حبیبی آزاده هستم. 49 سال دارم. تحصیلاتم دکتری و کارمند هستم.
پدرم پرنده نگر بودند و پرنده باز و خونه ما همیشه پر از پرنده بود حالا یا پرنده های مثل سهره و قناری و کبوتر یا پرنده هایی که توسط مردم و شکارچیان آسیب دیده بودند. البته اون زمان که ما بچه بودیم کتاب های مرجع مثل الان نبود و پدرم یک کتاب انگلیسی راهنمای فیلد قدیمی داشتند که اسامی فارسی را با مداد کنارش نوشته بودند و من هم از آن استفاده می کردم و البته کتاب راهنمای پرندگان ایران دکتر اسکات چاپ سازمان محیط زیست هم بعدا آمد که خیلی عالی بود.
شوق اولین پرنده ای که به همراه پدر با کمک دوربین دو چشمی رکورد کردم و شناسایی کردم هیچوقت فراموش نمی کنم، یک عقاب طلایی نابالغ بود در روزهای اول افتتاح تله کابین توچال در سال 1357.
اصلا چرا پرنده نگری؟
سال های جوانی ما چندان پرنده نگری گسترش عمومی نداشت ولی دشت های ورامین و قزوین در زمستان و کوهها و تپه ماهورهای اطراف تهران در تابستان مملو از پرندگان مختلف و البته شکارچیان بود و من هم اغلب همراه ایشان به تعداد پرندگان مشاهده شده اضافه می کردم.
ضرورت کاری ایجاب می کرد به ماموریت های مختلفی بروم و طی این ماموریت ها دیدم که پرنده نگرهای خارجی چگونه مشاهداتشان را ثبت می کنند و اواسط دهه هشتاد شمسی بود که شروع کردم مشاهداتم را در وبلاگی منتشر کنم و از این طریق با دیگر پرنده نگرهای ایرانی آشنا شدم و به خصوص در اواخر دهه هشتاد شمسی آشنایی با گروه طرلان و آقایان بختیاری و هاشمی و سایر اعضا این گروه دوست داشتنی باعث شد مطالب زیادی از دوستان بیاموزم و به همراه همسرم که ایشان هم بسیار علاقه مند به طبیعت هستند سفرهای به یاد ماندنی برویم.
پرنده نگری در جمع را ترجیح می دهید یا به صورت فردی؟
با وجود این که لحظات مجاورت یاران و دوستان عزیز به خصوص در طبیعت از خوشی جزو اوقات عمر محسوب نمی شود، اما دست روزگار کمتر مجال می دهد و به ناچار اغلب به تنهایی پرنده نگری می کنم.
در کجا دوست دارید پرنده نگری کنید یا چه مناطقی را برای پرنده نگری انتخاب می کنید؟ (کوه، جنگل، بیابان، کنار ساحل، تالاب ها، پارکها و...)
تمام زیستگاهها برای پرنده نگری جذاب است اما خوشترین جا برای من حاشیه جنگل است.
چه فصلی را برای پرنده نگری انتخاب می کنید؟
بهترین فصل بهار است، در چند هفته ای که مسافران مهاجر را بدرقه و به نرهای مست و غزلخوان در پر و بال زیبای زادآوری سلام می کنم.
به نظر شما چه موقع برای پرنده نگری در روز مناسب تر است؟
سالیان دراز حتی روزهای تعطیل هم قبل از دمیدن سپیده از خواب بیدار می شوم و همه ترجیح می دهند دوربینی به دستم بدهند به نزد سخر خیزان آوازخوان روانه ام کنند تا این که در خانه سر و صدا کرده مزاحم خواب شیرین سحرگاهی دیگران شوم.
در بین پرندگان ایران، صدای کدام پرنده برای شما دلنشین تر است؟
خواندن کبک در کوه، قرقاول در جنگل، دیدومک در ساحل و طرقه در دشت و مرغابی در تالاب را دوست دارم، اما آنچه نفس در سینه ام حبس می کند آواز هزار و بلبل دستان است و همیشه به یاد شب هایی که رختخوابم را در وسط میدان کری خواندن دو بلبل در باغ پهن می کردم آه می کشم.
به کدام پرنده علاقه بیشتری دارید؟ یا دوست دارید کدام پرنده را در طبیعت ایران ببینید؟
آرزویی تلخ و دردناک و محال دارم ولی در جوانی دیدن درناهای سیبری که هنوز تعدادی در قتلگاه های فریدون کنار بودند مرا به شوق می آورد که هنوز امیدی برای حفظ نسلشان هست و این سال ها هر بار که از پشت پرده اشک به تنها بازماندشان نگاه می کنم آرزویم این است که یک بار دیگر رقص زیبایشان برای جفت را در طبیعت ایران ببینم.
آیا برای دیدن پرنده ای تا الان سفر کرده اید؟
بله البته بارها برای دیدن پرنده ای کیلومترها سفر کرده ام ولی سفرهایی که برای دیدن منقار شاخی به جنوب شرق آسیا و سارگپه چشم سفید در حوالی جاسک رفتم بیشتر چسبید.
در آخر؛ توصیه شما برای پرنده نگرهای جوان چیست؟
دنیای جوانان دنیای اشتیاق به دانستن و مشاهده است و حواس بینایی و شنوایی در اوج حساسیت و قوای جسمی و روحی در منتهای توانایی قرار دارد، لذا توصیه اکیدم به جوانان این است که پیرمردهایی مثل من را با خود به پرنده نگری ببرند.
تهیه کننده: آقای محسن ملاح