|
این هفته به سراغ کسی رفته ایم که متخصص شناسایی کاکایی ها، پرستوهای دریایی و چکاوک هاست.
شاید او را در ایران با پرنده های کنار آبزی و چکاوک ها بیشتر بشناسیم.
کسی که عاشق است، عاشق خانواده، سفر و پرندگان. با خانواده پرنده نگر خود بیش از هزار کیلومتر را برای دیدن یک پرنده خاص سفر می کند. عکاسی از پرندگان را دوست دارد و عکسهای زیبایی را تا کنون به ثبت رسانده است. ایشان همانطور که فضای کشور را کنترل می کند، ورود پرندگان به کشور را نیز به طور حرفه ای رصد می کند. همچنین او نقطه دیدن پرندگان خاصِ کشور را به خوبی می شناسد. عضو کمیته تخصصی شناسایی پرندگان ایران و جزو هیئت داوران مسابقه جایزه سال آبچلیک است.
کسی که همانند تالابها آرام است؛ اما دلی دارد به وسعت دریا، بیکران و صاف و زلال؛ آقای مهندس علی سنگچولی که در ادامه مصاحبه من با ایشان را می خوانید:
_علی سنگچولی هستم، سی و هشت ساله و انشالله که قسمت کسی نشود، ساکن تهران:)) تحصیلاتم مراقبت پرواز است و در مرکز کنترل فضای کشور به عنوان کنترلر ترافیک هوایی مشغول به کار هستم.
_سال هشتاد و نه با شرکت در دوره راهنمای طبیعت گردی، با پرنده نگری آشنا و به آن علاقمند شدم. سپس با پیوستن به گروه پرنده نگری طرلان، آشنایی با اساتیدی همچون جناب هاشمی و بختیاری و دوستان پرنده نگر، و گذراندن دوره راهنمای تخصصی پرنده نگری، پرنده نگری به هدف اصلی تمام سفرهایم تبدیل شد. همچنین در همین دوره نیز با همسرم، خانم مختاری، آشنا شدم و سفرهای زیادی رو به همراه او برای دیدن پرندگان مختلف انجام دادم. سفر کردن و جمع آوری اطلاعات از گونه های مختلف باعث ارتباط گرفتن و آشنایی بیشتر با پرنده نگرهای برجسته در شهرهای مختلف ایران شد؛ دوستانی که برای دیدن برخی گونه های خاص و هیجان انگیز کمک های شایانی به ما کردند و دقیقا به همین دلیل هم به همراه همسرم تصمیم گرفتیم اطلاعات سفرها و رکوردهای مختلف را در وبلاگ خود (ecotouring.blog.ir) برای علاقمندان به اشتراک بگذاریم.
_یکی از علاقه مندی های من سفر به مناطق مختلف و دیدن زیبایی های طبیعی و تاریخی هر منطقه بوده و هست. بعد از آشنایی با پرنده نگری، یکی از علتهایی که می توانست دلیلی برای سفر باشد، دیدن گونه های پرنده در مناطق مختلف بود، لذا کم کم پرنده نگری اولویتی برای سفر و برنامه ریزی در این زمینه شد.
_خب هر منطقه ویژگی خاص خود را دارد، ولی به شخصه سواحل جنوب کشور و همچنین تالابهای کوچک را برای پرنده نگری ترجیح میدهم.
_انفرادی، گروهی، خانوادگی، هر کدام جذابیت ها و ویژگی ها خاص خود را دارند. در انفرادی، آرامشِ بی پایان طبیعت و شنیدن صدای پرندگان؛ در گروهی، تجدید دیدار دوستان، آشنایی با دوستان جدید و تبادل نظر در مورد پرندگان و عکاسی؛ و در برنامه های خانوادگی نیز کنجکاوی های دخترم که البته الان بیشتر از اینکه برای پرنده نگری سر به هوا باشد، سر به زمین است چون عاشق آب بازی و خاک بازی است. هنوز لذت پرنده نگری دسته جمعی به ویژه برنامه هایی که با اعضای گروه طرلان رفتم را فراموش نکردم و امیدوارم بتوانم باز هم لذت پرنده نگری دسته جمعی را تجربه کنم.
_بهترین موقع از نظر من صبح زود است. خنکی هوا، دیدن طلوع خورشید و شروع فعالیت پرنده ها، انرژی مضاعفی برای پرنده نگری به من می دهد.
_همه ی فصل ها را برای پرنده نگری دوست دارم ولی اواخر تابستان و فصل پاییز را به خاطر رسیدن پرندگان مهاجر و رونق گرفتن تالابها و زیستگاها بیشتر دوست دارم.
_سوال سختی هست، هما که از دیدنش سیر نمی شوم و سسک چشم سفید هندی که برای دیدنش بارها به جنوب کشور سفر کردم و خاطرات زیادی برایم زنده می کند.
_شنیدن بانگ مرغ حق از دور دست در تاریکی شب، برای من همیشه دلنشین بوده است.
_دیدن جغدها، این آفریده های شگفت انگیز همیشه برام جذاب بوده، و بین گونه های مختلف جغد، شاه بوف.
_صد البته، شاید بهتر است بگویم سرم درد می کند که کوله و دوربینم را بردارم و بزنم به جاده برای دیدن حتی «یک پرنده» ی مورد علاقه ام، از پرنده هایی که برای اولین بار می بینم تا پرنده هایی که عاشق عکاسی از آنها هستم، از سفر نیم روزه در حوالی تهران، تا سفر دو هفته ای به دورترین مناطق ایران در خلیج گواتر یا پیر احمدی کندی!
_بله، حتما. دختر و پسرم از خوش اقبالی یا بدبیاریشان در یک خانواده پرنده نگر به دنیا آمده اند و در سفرهای بسیاری همراه ما بوده اند، البته روشا بیشتر و آریا که تازه به دنیا آمده کمتر. اولین سفر پرنده نگری با روشا حدود چهل روزگیش بود که طی یک سفر چهار روزه برای دیدن بال لاکی به مشهد رفتیم. قطعا سفر با نوزاد یا کودک شکل معمول و استاندارد پرنده نگری را ندارد و معمولا هم برنامه به بازی با کودکان ختم می شود ولی فعلا هدفمان تنها آشنایی آنها با طبیعت و محیط پیرامونشان است.
_خودم همیشه سعی کرده ام به دور از مسائل حاشیه ایی، ببینیم، بشنوم، لذت ببرم و اطلاعات خودم رو با دیگران به اشتراک بذارم و این رو به دیگران هم پیشنهاد می کنم.
پایان.