|
من الهام هستم، کارشناس ارشد مدیریت زراعت و کارشناس ارشد اکوتوریسم.
سفر رفتن و درس خوندن همیشه دو پای ثابت زندگی من بودن، اما از یه جایی این دوتا تو یک مسیر قرار گرفتن. شلوغی و آلودگی هوای تهران شد بهانه ای تا برم مازندران و همین شد نقطهی تلاقی سفر و درس و سال 97 شدم دانشجوی اکوتوریستم دانشگاه مازندران. این دومین کارشناسی ارشد من بود و صرفا گرفتن مدرک برام ملاک نبود و همه چیز فقط به خاطر علاقه ام به این رشته داشت جلو میرفت. گرفتن اطلاعات آکادمیک در مورد اکوتوریستم و در ادامه اش پرندهنگری نگاهم به دنیا، طبیعت و پرندهها رو خیلی جدی کرد.
پایان نامهام رو در مورد پرندهنگری در میانکاله برداشتم و اینجا دقیقا نقطهای بود که من به عنوان کسی که اطلاعات زیادی از پرندهها نداشتم رو وارد این دنیای شگفتانگیز کرد. شروع پایاننامه من مصادف شد با اون مرگ و میر بالای فلامینگوها تو میانکاله و بعد هم شروع کرونا. همین دوتا بحث جدی و اساسی باعث شد که من با حساسیت بیشتری بخوام از اکوتوریستم و پرندهنگری و محیطزیست و اهمیت اونها تو زندگی روزمره آدمها بدونم. یکسال ساکن بهشهر شدم و تا جاییکه میشد میانکاله رفتم و همین شد شروع پرندهنگر شدن من.
دورهی راهنمای گردشگری رو هم گذراندم و الان راهنمای کارتدار طبیعتگردی هم هستم. البته که علاقمندیم به پرندهنگری باعث شده که بخوام به شکل تخصصی تر تو این بخش وارد بشم و دوره های شناسایی تخصصی پرندگان و همینطور شناسایی پرندگان شکاری رو هم شرکت کردم.
امسال با شروع مهاجرت پرندگان عضو تیم اجرایی پرپژهی شمارش پرندگان شکاری هیرکان شدم و شانس این رو داشتم که همزمان با حضور بیشتر از چهل روزه ام تو پروژه، ده ها هزار پرنده شکاری با تنوع خیلی زیاد ببینم.
دیدن پرندههای عظیمالجثه ای مثل دال سیاه، دال معمولی، عقاب صحرایی و عقابهای دیگه که دارن هزاران کیلومتر رو پرواز میکنن اون هم از فاصلهی خیلی نزدیک یکی از بهترین تجربههای تمام زندگیم بود. و حالا بیشتر به این جملهی مرسوم بین پرندهنگرها گوش میکنم که «سر به هوا باش!».