|
با رشد پرنده نگری در ایران و افزایش تعداد و نیز تجربه پرنده نگرها، تعداد رکوردهای جدید از استان های مختلف رو به افزایش نهاده است. بر همین منوال، گزارشهای گونههای کمیاب و گونههای جدید کشوری نیز فزونی یافته است. اما آنچه در گسترش خبر رسانی کمک کرده است، بی گمان افزایش دسترسی به رسانههای اجتماعی و کاربرد گسترده تر این شبکهها در سالهای گذشته بوده است. عکاسی از یک پرنده نایاب توسط یک علاقه مند به طبیعت کافی است تا با دو سه کلیک بر روی اپلیکیشن های ارتباطی، آن رکورد راه خود را به سمت گروههای بزرگ تر مجازی و سپس به کمیته ثبت پرندگان ایران پیدا نماید. «کمیته ثبت پرندگان ایران» اجتماعی غیردولتی است که کمی بیش از یک دهه است که وظیفه تدوین فهرستهای گونههای کمیاب، فهرست پرندگان کشوری و استانی و اعلام رکوردها و گزارشات جدید را به عهده دارد و به واسطه عملکرد قابل دفاع خود، جای خود را نه تنها در سطح ملی، بلکه منطقهای به خوبی باز کرده است، گرچه مانند سایر نهادهای اجتماعی، بی نیاز از اصلاحات نیست.
مشابه سایر موضوعات اجتماعی، کنش و واکنشهای میان کمیته ثبت و پرندهنگرها همیشه صیقلی و خالی از اشکال نبوده و شاید از مهم ترین موارد چالش میان این دو گروه، روند پذیرش و رد (ارزیابی) رکوردهای پرندگان کمیاب است که اصطکاکها در مواردی ولو اندک، بسیار خصمانه شده و منتهی به کدورت میشود. در این نوشتار، هدفم روشنگری پیرامون این روند ارزیابی است تا زوایای پنهان را برای دو طرف قضیه نشان دهم و در این راستا، نمونه هایی را از مهد پرنده نگری دنیا یعنی بریتانیا خواهم آورد تا دیدی فرا ملی را به خوانندگان ارائه دهم.
بسیاری از کشورهای پیشرو در پرنده نگری، اقدام به تأسیس کمیته ثبت پرندگان کمیاب نمودهاند تا گزارشهای مشاهده یک گونه کمیاب و یا جدید برای کشور را به صورت دقیق ضبط و ثبت کنند. در اروپا این کمیته در بسیاری از کشورها دیده می شود و در آمریکای شمالی، حتی کمیته های ایالتی و استانی وجود دارد.
کمیته ثبت پرندگان کمیاب بریتانیا (British birds rarities committee) یکی از این نهادها است که یک رییس، یک منشی و ده عضو دارد و مانند بیشتر نهادهای اجتماعی، هر از چندی عضویت جدید و جایگزینی در اعضا دیده میشود. روند ارزیابیها سالانه است اما برای گونههای دشوار، مانند پرندگان دریایی، اغلب دنباله دار بوده و حتی در چند مورد، 20 سال نیز به طول انجامیده است (از زمان اولین مشاهده تا صدور رای نهایی). از میانگین 1350 رکورد که سالانه به کمیته برای بررسی ارائه میشود، به طور متوسط حدود 15 درصد رد میشوند و مابقی (85 درصد) در مجله پرندگان بریتانیا (British Birds) به صورت مکتوب به چاپ می رسند. رویه ای موسوم به "باز-ارزیابی" هم در این کمیته وجود دارد و رکوردهای پذیرش شده هر از چندی دوباره بررسی میشوند.
اما به راستی، چالشهای ثبت یک رکورد چیست و چگونه یک مشاهده به یک جنجال تبدیل میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، میبایست ادعاهای دو گروه را کمی واکاوی کنیم.
آیا همیشه حق با کمیته های ثبت پرندگان است؟
در طول نزدیک شصت سال فعالیت کمیته ثبت پرندگان کمیاب بریتانیا، بسیاری از پرنده نگرها تصمیمات آن را به چالش کشاندهاند و در مقابل، برخی از رئیسان پیشین نیز، به اشتباهات خود اعتراف کرده@اند. پیتر گرانت (Peter J Grant) برآورد کرده بود که در یک دهه مدیریت ایشان در این کمیته، حدود دو درصد از رکوردهای پذیرفته شده، اشتباه بوده است و تقریبا پنج درصد از رکوردهای درست، به «غلط» رد شدهاند. اطلاعاتی از کمیت این موارد در سالهای پیش و پس از وی در دسترس نیست اما گزارشهای متعدد از ارزیابیهای نادرست وجود دارد. شاید نمونه مشهور آن مربوط به گزارش گیلانشاه خالدار در خلیج دروریج (Druridge bay) در سال 1998 است که به عنوان نابالغ این پرنده شناسایی شد اما پس از 16 سال مردود اعلام شد.
بعدها، زمزمههایی از فنی نبودن خطاهای کمیته نیز شنیده شد، به طوری که به اعتقاد آقای یان والاس (Ian Wallace) یکی از مدیران پیشین کمیته ثبت، فهرست سیاهی در این کمیته بوده است که تنها نام یک پرنده نگر، کافی بوده است تا آن رکورد، بدون ارزیابی رد شود.
در ایران نیز مواردی از ارزیابی اشتباه، بوده است. یک مورد که در خاطر دارم، گزارش «سارگپه پرپا» است که کمیته ثبت پرندگان ایران ابتدا آن را تایید کرد اما بررسی دوباره توسط سایر پرنده نگرها و اعضای کمیته، نشان داد که آن پرنده، «سارگپه پا بلند» بوده است.
موارد بالا نشان میدهد که همواره امکان خطا وجود دارد و به عبارتی هر آنچه که «زعمای قوم» نظر میدهند، لزوما درست نیست.
آیا پرنده نگرها همیشه راست می گویند؟
اگر فرصت دارید گونه های کمیاب هستینگس (Hastings rarities) را جستجو نمایید اگر نه، بگذارید به طور چکیده برایتان بیان کنم: داستان مربوط به گزارشهایی از 29 گونه از پرندگان کمیاب است که یک پرنده نگر/تاکسیدرمیست محلی، نمونه های تاکسیدرمی شده آن ها را از خارج انگلستان تهیه و به یک پرنده شناس فروخته بود. از روی همین نمونه ها، گزارش های رکوردهای جدید به نام منطقه فوق "هستینگس" تهیه و رکوردها یکی پس از دیگری پذیرفته و به فهرست پرندگان بریتانیا افزوده شد. این دروغ بزرگ سال ها پنهان بود و کشف حقیقت نه از روی نمونه ها، بلکه از روی بررسی آماری یک آماردان به نام جان نلدر (John Nelder) انجام شد که از نبود همخوانی میان تعداد زیاد رکوردهای پرندگان کمیاب در این منطقه کوچک و در یک بازه زمانی کوتاه و مقایسه آن با سایر مناطق به دست آمد. نتیجه بررسی آقای نلدر به واقع دست کمی از یک «آبروریزی» بزرگ برای بریتانیا نداشت و پیرو این رسوایی، تمامی آن رکوردها بی درنگ رد شد.
مورد مشهور دیگر گزارشی از مشاهده و عکاسی توکا هرمیت (Hermit Thrush) توسط نایجل پپر (Nigel Pepper) در پاییز 1994 است که کمیته ثبت پرندگان کمیاب بریتانیا بعد از چند سال کشمکش، آن را قبول کرد. با پیشکسوت شدن ایشان، سال ها بعد (2009) وی در مجلهای اقرار کرد که آن پرنده نه در انگلستان، بلکه ثمره یک سفر پرنده نگری به کانادا بوده و در آنجا عکاسی شده است!
در ایران هم نمونههایی مشابه وجود دارد: عکسی از «سبزقبای سینه یاسی» (Lilac-breasted Roller) که عکاس آن، ادعای ثبت آن در خرداد 1399 در تالاب گندمان را داشت اما جستجوهای اینترنتی ثابت کرد که تصویر در واقع متعلق به یک عکاس خارجی بوده است که در یکی از پارکهای حیات وحش آفریقا گرفته شده بود. بعدی گزارش «یاکریم سرخ» (Red Collared Dove) در شهریور 1398 از ناحیه خراسان بود که چیزی بیش از دستکاری رنگ در عکس نبوده است. شاید نخستین نمونه شناخته شده از گزارش دروغین مربوط به زاغی بال-فیروزه ای (Azure-winged Magpie) در تیرماه 1385 بود که عکاس آن را به منطقه «ارسباران» نسبت داده بود اما در واقع برای جنوب اروپا بود. این مورد آنقدر جدی گرفته شده بود که آقای جمشید منصوری در مقدمه چاپ دوم کتاب خود، «راهنمای صحرایی پرندگان ایران»، از آن به عنوان گونه جدید برای ایران نام برد!
آیا سوالات صریح کمیته ثبت، قصد زیر سوال بردن مشاهده شما را دارد؟
فرم کنونی گزارش گونههای جدید و کمیاب که در وبسایت کمیته ثبت پرندگان ایران موجود است در سال 1387 با همفکری مشاوران خارجی تهیه شده است که خود نتیجه تکاملی پیگیری آن در سالهای پیش از آن است و چون شخصا در تهیه آن نقش داشتم، مایلم توضیح بیشتری ارائه دهم. من از سال 1381 شمسی، پرنده نگری را به صورت جدی (ثبت مشاهدات) دنبال می کنم اما ثبت با جزییات، طبق آنچه برای ثبت پرنده کمیاب لازم است اولین بار برای من با مشاهده «خروس کولی اجتماعی» در تالاب میقان در پاییز 1385 آغاز شد. بعدها فرآیند نگارش مقالههای پژوهشی و کتابهای پرندگان، این آشنایی را بیشتر نمود. اگر به گذشته نگاه کنم، جزییات رد شدن تعداد زیادی از رکوردهایم توسط دکتر درک اسکات را به خوبی به یاد دارم، همین «رد شدن» ها من را با رویه تایید گونههای کمیاب/ غیرمعمول و نیز جزییات و دلیلهای آن آشنا ساخت.
با تجربه کسب شده، باید بگویم در ثبت پرندگان سختگیرتر شدهام و جزییات را هم اضافه کرده و ثبت میکنم تا در آینده فراموش نشود اما نه برای تمام مشاهداتم (شنیدن صدا یا دیدن سهره جنگلی در نواحی هیرکانی به قدری قابل انتظار است که تنها ثبت تعداد آن کافی به نظر میرسد) همین امر باعث شد که به ثبت عکس از چک ابلق در تالاب عشق آباد، اهمیت زیادی نشان ندهم و بعدها در اثبات آن به مشکل برخورد کنم. ارزیابی دکتر اسکات و سایرین برگرفته از نتیجه گیری آنها از پرسش و پاسخ با من بود. ده ها پرسش (از جمله تاریخ، مکان، ساعت، شرایط محیطی، تعداد پرنده، رفتار و غیره) مطرح و یک به یک باید پاسخ داده می شد. اوایل حتی برخی پرسش ها از دید من توهین آمیز هم به نظر می رسید (مانند زمان ارسال گزارش مگس گیر ابروسفید هیمالیایی (Ultramarine Flycatcher) که دوستم شهاب چراغی در منطقه توران آن را دیده بود، و ریچارد پورتر پرسید: آیا اطمینان دارید عکس در ایران گرفته شده و نه در کشور دیگر؟!) به ویژه اینکه من چندین سال پیش از این رکوردها، با همین افراد ارتباط ایمیلی داشتم و طبیعتا با تواناییهای فنی من آشنا بودند اما طبق معمول در کار علمی، این مسایل جایگاهی فرعی به خود میگرفت.
اگر رکوردی به صورت نادرست ارزیابی شده، چه میتوان کرد؟
اگر به پرسش بالا از دیدگاه روشمند علمی بنگریم، پاسخ ساده است: بیان نظر مخالف با نگارش و چاپ یک مقاله در مجله های معتبر تخصصی با داوری های دقیق (Peer review) که امکان بررسی بیشتر را فراهم کند. در عوض، معتقدم که فرستادن عکس و توضیحات برای متخصصان خارجی در این شرایط، گرچه ممکن است با همراهی و هم رایی آنها نیز باشد اما به دلیل اینکه قضاوت تنها به یک عکس معطوف است، چندان معتبر نیست. وانگهی، بسیاری از پرنده نگرها و پرنده شناسان خارجی به طور کامل به زیاگان (فون) خاورمیانه مسلط نیستند و تنها تخصص در یک خانواده از پرندگان، مترادف با بی اشتباه بودن شناسایی آنها نیست.
چرا برخی مشاهده کنندگان یک پرنده کمیاب قادر به درک این «جزیی نگری» در فرآیند ارزیابی نیستند؟
رکوردهای پرندگان کمیاب همیشه توسط یک پرنده نگر حرفهای ثبت نمیشود و بر عکس، در بسیاری از موارد آن رکورد توسط پرنده نگرهای تازه کار (آماتور)، یک عکاس طبیعت یا حتی گردشگری که دوربین عکاسی به دست دارد، صورت میگیرد. روند جدی ارزیابی پس از مشخص شدن کمیابی یا جدید بودن گونه، آغاز میشود. بنابراین، پرواضح است کسی که درکی از فضای جزیی نگری و در برخی از موارد حساسیت ثبت علمی یک پرنده ندارد، به راحتی پرسشها را خسته کننده پنداشته و روند بررسی را مختل میکند. این البته در مواردی است که دروغ و حقهای در کار نباشد، که اگر باشد، به یقین یک «بازجویی» قلمداد شده و به دوراهی تکذیب یا فرافکنی میانجامد. شاید نیاز باشد که «کمیته ثبت پرندگان ایران» تأکید بیشتری بر ارائه درخواست بررسی از سوی خود مشاهده گر نماید تا انگیزه برای پرسش و پاسخ های بعدی محفوظ بماند.
با توضیحات اشاره شده و با کنار هم قراردادن گزاره های بالا، این استنباط میتواند درست باشد که وقتی صحبت از ثبت رکورد پرندهای کمیاب یا جدید در میان است، نمیتوان ساده انگارانه و گاهی با چشم بسته آنها را پذیرفت و حتی وبگاه های ثبت پرندگان از جمله ایبرد (ebird) نیز، اگر تعداد یا زمان مشاهده یک گونه برای یک منطقه غیرعادی باشد، از کاربر جزییات بیشتر را خواهد پرسید.
به باور من، یکی از مسولیتهای اجتماعی پرندهنگرهای حرفهای، درک مناسب این موضوعها و کمک به روشنگری در آن است تا پرندهنگری هم مجالی برای لذت بردن از طبیعت برای تمامی علاقه مندانش باشد و هم به احترام و حفاظت از آن منتهی شود.
محمد توحیدی فر
دی ماه 1399
پی نوشت:
"قضیه شکل اول، شکل دوم" اشاره به فیلمی به کارگردانی زنده یاد عباس کیارستمی دارد.