|
از اردکهای روی آبچر کوچک جثه با بدنی به رنگ قهوهای تیره و روشن با طرح مرمری است. نر و ماده همشکل و فاقد تغییرات فصلی هستند. پرنده بالغ قهوهای مایل به خاکستری است و خالهایی کرمرنگ دارد که آن را از سایر اردکها به خوبی قابل تشخیص میکند. نوار تیرهای از چشم تا پس سر کشیده شده و پرهای دراز پس سر، کاکل کوچکی را تشکیل میدهند. آینه بالی و طرح مشخصی در پرواز ندارد، البته به جز شاهپرهای ثانویه کمرنگ و دم که انتهای آن سفید است. تنها اختلاف پرنده نر و ماده در کاکل کوچکتر ماده است. پرنده نابالغ شبیه به بالغها است ولی خاکستریتر و ماتتر و فاقد خالهای کرمرنگ در روتنه است و زیرتنه یکدست کرمرنگ دیده میشود.
تالابهای آب شیرین نسبتاً کمعمق با اندازه کوچک یا متوسط با پوشش گیاهی مناسب، دشتهای سیلابی، آببندانها، شبکههای زهکشی و رودخانههای با جریان آرام را به عنوان زیستگاه برمیگزیند.
پرندهای خجالتی است و اغلب به صورت جفت یا در دستههای کوچک دیده میشود. پروازی شبیه به «خوتکا» اما با بالزدنهای آرامتر دارد. در سطح آب یا با فروبردن سر و گردن درون آب به تغذیه از گیاهان آبزی و نیز کرمها، حلزونها، حشرات آبزی و لاروشان میپردازد.
جوجهآوری از اواخر اردیبهشت به صورت منزوی یا با تشکیل کلنی در حاشیه پیکرههای آبی، بین پوشش گیاهی انبوه یا زیر بوتههای کوتاه آغاز میشود. تکهمسر است و آشیانهاش گودی کمعمق با مقداری مواد گیاهی، کرک و پر است که آن را روی زمین و به ندرت درون حفرهها بنا میکند. معمولاً نه تا سیزده گاهی پنج تا هجده تخم بیضی تا نیمهبیضی، نخودی مایل به زرد یا کرمرنگ و به ابعاد × 34 2/46 میلیمتر میگذارد. تفریخ تخمها 25 تا 27 روز به طول میانجامد. جوجهها در بدو تولد پوشیده از کرک، توانمند و برای تغذیه مستقل از والدین هستند. اطلاعاتی از طول دوره پرورش جوجهها در دست نیست.
به تعداد مناسب در برخی تالابهای استانهای خوزستان و فارس جوجهآوری میکند. گزارشهایی نیز مبنی بر جوجهآوری به تعداد کم در تالابهای حوضه دریاچه ارومیه و حوضه سیستان (در سالهای مناسب) موجود است. همچنین به تعداد فراوان در تالاب شادگان و به تعداد کمتری در تالابهای استان فارس زمستانگذرانی میکند. به صورت مهاجر عبوری کمیاب در نواحی جنوبی دریای خزر، استانهای مرکزی و تهران نیز ثبت شده است.
جزء پرندگان آسیبپذیر (VU) است. در ایران نیز در فهرست پرندگان حمایتشده قرار دارد و دارای ارزش حفاظتی است. از مهمترین عوامل تهدیدکننده این گونه در مقیاس جهانی میتوان به تخریب بخش عمدهای از زیستگاههای جوجهآوری به دلیل تبدیلشدن تالابها به زمینهای کشاورزی، کاهش پوشش گیاهی حاشیهای نظیر نیها و لوییها به واسطه سوزاندن، برداشت و چرای بیش از حد آنها و همچنین مرگومیر ناشی از آلودگی به پسابهای کشاورزی و فاضلابهای صنعتی اشاره کرد. همچنین جمعآوری تخم، شکار غیرقانونی (به ویژه در زمان جوجهآوری)، خفگی در تورهای ماهیگیران و مسمومیت ناشی از سرب، از تهدیدهای اخیر برای این گونه معرفی شده است.