|
درود. لطفا خودتون رو معرفی کنید) سن، تحصیلات، شغل؛ تعداد فرزند، هر کدوم رو که لازم میدونید(و بفرمایید از کی پرندهنگری را شروع کردید؟
سلام. محسن ملاح هستم. متولد دی ماه 1358، کارشناس امورفرهنگی و هنری، پژوهشگر و پرندهنگر. معمولا هر شخصی از کودکی با دیدن پرندگان و شوق پرواز و آوازشون به هیجان میاد، من هم از دوران کودکی به پرندهها خصوصا کبوترها علاقه داشتم. نام محلی اکثر پرندههایی که در اطرافمون بود رو از اطرافیان شنیده بودم و میدونستم، ما کنار ساحل زندگی میکردیم و بالتبع اولین پرندههایی که نسبت به اونها آشنایی پیدا کردم، پرندگان ساحلی مثل کاکاییها و پرستوهای دریایی بودن که ما به اونها شالو و مِلیگ میگفتیم و همینطور بخاطر آشنایی پدرم با پرندگان شکاری، دلیجه و شاهین ها را به نامهای محلی میشناختم. بعدها که به مدرسه رفتم و با بچهها در تپههای ماسهای و بوتهها به دنبال پرندهها بودیم با اسامی محلی گنجشک سانانی مثل انواع چکچکها و سنگ چشمها آشنا شدم. از سال 90_91 بود که به صورت حرفهای وارد دنیای بیپایان پرندگان و پرندهنگری شدم. همسرم از علاقهی من به پرندهها را خبر داشت و در سفرهایی که داشتیم، وقتی من پرندهای را میدیدیم و در مورد اسم و رفتار اون پرنده صحبت میکردم، این علاقه بیشتر دیده میشد. به همین دلیل همسرم به دنبال مرکزی در مورد پرندهنگری و پرنده شناسی جستجو کرده و به باشگاه پرنده شناسی طرلان رسیده بود. او با معرفی باشگاه طرلان من را غافلگیر و شگفتزده کرد. اونجا بود که با آقایان مهندس پرویز بختیاری، علیرضا هاشمی، دکتر آرش حبیبی آزاد، سید بابک موسوی، آرش یکدانه، علی سنگچولی، امیر سبزی، خانواده بهراد فرخنده، خانم موسوی، خانم مجاب و خانم فتاحی و دوستان دیگه حضوری یا غیرحضوری آشنا شدیم و باعث شد که این مرز بیپایانِ پرندهنگری را ادامه دادم. حضور الان من در اینجا نتیجه تشویقهای همسرم و وصل کردن من با طرلان و با دنیای زیبای پرندهنگری بود.
اصلا چرا پرندهنگری چرا آفرود یا مثلا چرا اسکی نه؟ آیا چیزی در پرندهنگری هست که در دیگران نیست؟ مهارتهای دیگری که مرتبط با طبیعت باشه دارید؟
من خودم هم همیشه این سوال رو از دوستان میپرسم، پاسخها هم همیشه متفاوته. خیلی ساده بخوام به این سوال پاسخ بدم اینه که پرندهنگر میتونه همزمان، آفرود سوار باشه، همینطور که پرندهنگر میتونه اسکیباز و یا کوهنورد باشه، پرندهنگری شاید جزو تفریحاتی باشه که فعالیت دیگهای اون رو از بین نمی بره و حتی محدود هم نمیکنه و شاید اون ورزش، فعالیت و یا تفریح رو پُر رنگتر هم کنه. در مورد سوال دومتون باید بگم که چیزی که بیشتر در دنیای پرندگان نظرم رو جلب کرده و به این سمت کشیده شده، گذشته از علاقهم به پرندگان، حسِ کشف، فکر و جستجو بوده که من رو همچنان پرندهنگر نگه داشته. من علاوه بر شطرنج، علاقه زیادی به سودوکو دارم، وقتی یه عددی رو در یکی از خونههای جدول قرار میدی مثل اینه که یه کشف انجام دادی، یک سوال رو پاسخ دادی، گاهی دیدن پرندگان در طبیعت برای من همین عددیه که توی خونه جدول قرار میگیره با این تفاوت که پرنده "جان" داره و این زنده بودن تفاوت معناداری با دیگر تفریحات برای من به وجود آورده. در پرندهنگری شما میتونید در هر جایی و گاهی با کمترین امکانات و هزینه پرندهها رو ببینید. شما در طبیعت به دنبال پرندهای هستی که حرکت میکنه، پرواز میکنه، آواز میخونه گاهی مهاجرتهای طولانی داره و این بسیار شگفت انگیزه. من وقتی در طبیعت جستجو میکنم و یه پرنده رو در بین شاخ و برگ درختها، در کنار ساحل و یا در آسمان می بینم، به هیجان میام، پرندگان الهامبخش هستند و فکر و خیال رو مثل خودشون به پرواز در میارن. در این سفر خیالی من هم گاهی با این پرندگان آواز میخونم، مهاجرت میکنم، گاهی بر اثر گلوله یک شکارچی تیر میخورم و زخمی میشم. من پرندهنگری را به هر تفریح دیگهای ترجیح میدهم. پرندگان ناشناختههای بسیاری دارند، همینطور که پرندگان بسیار قوی و پیچیده هستند، بسیار آسیبپذیر نیز هستند. شنیدن سر و صدای گنجشکها در صبح، دیدن چکاوک کاکلی که تسبیحگویان هنگام اذان ظهر برای جفتش در جا بالزنی میکنه و آواز میخونه و یا دیدن یه پرنده کمیابِ مهاجر و حتی بومی توی طبیعت من رو به هیجان میاره. در مورد این قسمت از سوالتون که چیزی در پرندهنگری هست که در دیگران نیست. منظورتون از "چیزی" چیه؟ اگر اینه که مثلا یه وجه و اعتبار بالاتری به پرندهنگر بده، نه. پرندهنگر به خلاصه ترین معنا به نظر من کسی است که به مشاهده و دیدن پرندگان آزاد در طبیعت می پردازه. در مورد قسمت آخر سوالتون، نمیدونم بشه اسمش رو مهارت گذاشت یا نه اما من در زمینه پرندگان پژوهش میکنم و گاهی هم تصویر پرندگان را طراحی میکنم، همینطور یک گردشگر هستم، اما مهارت خاص دیگه ای ندارم.
شما در روزنامه و رسانه قلم هم میزنید فکر میکنید چقدر بتونه کمک کنه به بهتر شدن فضای جامعه با رویکرد محیط زیستی البته؟ و به طور کلی نقش رسانه چقدر میتونه مهم باشه؟
کلا رسانهها فرقی نمیکنه دیجیتال یا مکتوب باشن، هر رسانهای میتونه فضا و بستر مناسبی برای آموزش و حتی ارتقا سطح آگاهی مردم جامعه در خود داشته باشه و همینطور با انتقاد به موقع حتی سازمانها و متولیان را بیدار کنه. در این موضوع خاص یعنی پرندهنگری، هرچه شناخت مردم از پرندهها و پرندهنگری بیشتر باشه، بالتبع نگاهها هم نسبت به پرندهها و محیطزیست تغییر خواهد کرد. گرچه رسانه میتونه یکی از ارکان مهم فرهنگسازی باشه اما با این همه توانایی به تنهایی قادر نیست باعث فرهنگسازی گسترده در بین مردم بشه. گاهی مواقع یک فرهنگ و نگاه برتر در یک منطقه وجود داره و رسانه نقش این رو داره که در بستر خودش اون فرهنگ رو به طور گسترده تری منتشر کنه. مثلا شما می تونید لکلکها و فرهنگ شکل گرفته در باور مردم در خصوص اونها رو در برخی از شهرهای کشور ببینید، چه کسی اینها را به مردم آموزش داده که به این پرندگان احترام بذارن، رسانهها؟ قطعا نه، اما این فرهنگ زیبا را رسانهها میتوانند منتشر کنند تا مردم دیگر هم راجع به این فرهنگ و احترام بیشتر بدونن. با توجه به تولید محتوای کم در مورد پرندگان در کشور، من سعی میکنم در این زمینه تحقیق و مطالعه داشته باشم و اگه بتونم بنویسم و حتی سعی میکنم به زبان ساده منتشر کنم. باید هر کسی که توانایی داره در این زمینه به تولید محتوا در زمینه پرندگان و پرندهنگری بپردازه. همینطور مطالب خوب و مفید را، مثل ترجمهی مقاله، متون یا کتابهای خارجی و داخلی را از این طریق با همدیگر و با افراد بیشتری به اشتراک بذاریم علاوه بر اینکه دانش خودمون را بالا میبریم کمک کنیم به شناساندن این نگاه تازه به طبیعتمون. من فکر میکنم اگر درست از رسانهها به خصوص فضای مجازی استفاده بشه، در آینده باعث گسترش بیشتر پرندهنگری و حتی راه نجات و حفاظت از پرندگان و زیستگاهها خواهد شد. قطعا نقش رسانه در بین مردم غیرقابل انکار و بسیار تأثیر گذاره.
وضعیت و شرایط موجود و پاندمیکرونا فکر میکنید چه تأثیراتی بر گردشگری و پرندهنگری داشته؟ بهتر شده یا بدتر؟
کرونا یکی از اتفاقات بسیار تأثیر گذار در ایران و دنیا بود که باعث مرگ صدها هزار انسان و نابودی دهها هزار شغل در دنیا شد. قطعا بر روی صنعت گردشگری تأثیر منفی گذاشته و اثرات اون در کوتاه مدت غیر قابل جبران هست. اما این اتفاق باعث رشد اقتصاد شکل گرفته بر پایه دیجیتال در برخی از کشورها شد و حتی نقش پر رنگ آموزش از فضای مجازی و اینترنت رو آشکارتر کرد.
به طور معمول دوست دارید چه مناطقی را برای پرندهنگری انفرادی یا گروهی انتخاب کنید؟
من به پرندهنگری در مناطق باز و حاشیهای علاقه دارم، مثل کنار تالابها و حاشیه کویر و دشتها و جلگههایی که به دریا و جنگل ختم میشن.
اگه همین الان بگن که این فرصت و حمایت مالی رو دارید که در کمترین زمان ممکن یک سفر پرندهنگری برید، کجا و چه نقطه رو انتخاب میکنید؟
اگه حمایت مالی باشه و شرایط مهیا و زمان اندک باشه؟ خب! قطعا سیاهخروس جزو اولویتهای من هست برای دیدن. گرچه اگه سیاهخروس رو دیدم و اون پول و وقت اضافه بیاد یه سر هم به تالابهای استان هرمزگان میزنم، اگر باز هم اضافه اومد مسیر رو ادامه میدم تا گواتر و از اونجا حاشیه شرقی کشور رو در کنار مرزهایی مثل پاکستان و افغانستان رو میگیرم و میرم تا سرخس از اونجا تا بندر ترکمن بعد بر میگردم، خستگی نداره پرندهنگری، اگه اون پول و وقت یا حمایت مالی اضافه بیاد دوباره ادامه میدم...
کدام خانواده از پرندگان براتون جذاب هستند ؟ چرا؟
خانواده مگسگیرها و از بین اونها چکچکها و همینطور خانواده سنگ چشمها. دیدن رفتار و نوع پروازشون برام بسیار دلچسبه و جذابه. اگه از پول و حمایت مالی سوال قبلیتون چیزی باقی موند، قطعا یه روزی به این دو خانواده از پرنده مورد علاقهم، حرفهایتر و ویژهتر خواهم پرداخت.
در بین پرندگان ایران، صدای کدام پرنده را دوست دارید؟ و اینکه آیا فکر میکنید حتما برای رکورد یک گونه و افزودن به لایفر الزاما باید عکسی ازش ارائه کنید یا فکر میکنید لایفر یک آیتم شخصیه و حتی صدای یک پرنده کفایت میکنه؟
صدای یاکریم و کبوتر چاهی بله درسته، من فکر میکنم فقط دیدن پرنده نیست که این لیست رو روز به روز بلند بالاتر میکنه، صدای پرنده هم قسمتی از پرندهنگری است، مثلا شما اگه فقط صدای واضح یه پرنده رو داشته باشید حتی بدون تصویر هم به عنوان یک رکورد معتبر می تونید اون رو به ثبت هم برسونید. گذشته از اینها، همین که شما صدای یه پرنده رو توی طبیعت میشنوید که باعث برانگیخته شدن حس کنجکاویتون میشه و بعد از جستجو و شناسایی اون (حالا یا توسط خودتون و یا دوستانتون و یا کارشناسان) متوجه نوع گونه میشید کلی لذت داره... من به جز این دو پرنده که گفتم به صدای گروهی پرندهها، خصوصا گنجشکها هم علاقه دارم
دوست دارید کدام پرنده را در طبیعت ایران ببینید که تا الان موفق به رکوردش نشدید؟
سیاه خروس و سنگ چشم دم دراز رو دوست دارم ببینم
بهترین سفر پرندهنگریتون به کجا بوده؟ چرا؟
من و همسرم زیاد سفر میکنیم. سفر همه اش خاطره است، اما توی یکی از سفرهامون به بوکان، بعد از دیدن میش مرغ، تصمیم گرفتیم بریم تالاب کانی برازان، ما توی سفرها شب اکثرا چادر میزنیم. آقای دکتر رحیمزاده متوجه شد و گفت من نمیذارم شما توی چادر بمونید؛ سایت پرندهنگری کانی برازان خالیه، کلید رو میگم از یکی از محلیها بگیرید. شب مانی ما در سایت پرندهنگری کانی برازان یکی از بهترین خاطرات سفر پرندهنگری ما می تونه باشه، شبِ تاریک، صدای انواع پرندگان، و صبح دل انگیز با طلوع خورشید و جنب و جوش پرندهها یک شب فوق العاده بود. یا سفری که برای دیدن سسک چشم سفید هندی به هرمزگان رفته بودیم و توی اسکله و پاسگاه دریابانی خورآذینی چادر زدیم و همونجا خوابیدیم. از خاطرات خوب سفرمون بوده.
بهترین رکوردتون از کدوم گونه بوده؟ چرا؟
دیدن هر پرندهای شوق و ذوق و تأثیر خودش رو داره. ولی بهترین رکورد میش مرغ و البته درنای سیبری بوده چون هر دو پرنده خاصی هستند، که دیدن هر کدوم علاوه به اون هیجانی که به آدم دست میده وقتی به این نکته فکر میکنید که ممکنه اینها هر کدومشون به نوعی نماینده آخرین بازماندگان از یک نسل هستند و مورد بی مهری، چقدر وحشتناک خواهد بود.
چقدر به آموزش و آگاه سازی قشر نوجوان اعتقاد دارید ؟ آیا سرمایهگذاری قابل اعتمادی میشه متصور بود؟
قطعا فرهنگ سازی و آموزش نه تنها برای کودکان و نوجوانان بلکه برای بزرگسالان نیز تأثیرگذار و مفیده و بهترین سرمایهگذاری خواهد بود. رسالت آموزش بسیار سنگینه و باید به درستی صورت بگیره تا حداقل توی این زمینه جلوی تخریب هرچه بیشتر محیط زیست گرفته بشه. ما فرهنگ بسیار غنیای داریم، مثلا بسیاری از درختان کهنسال که توی مناطق کویری و نزدیک قناتها کاشته شده و ماندگار شدهاند بخاطر حضور پرندگان در اونها بوده که مردم این درختان را برای استراحتگاه و سایهای بر سر پرندگان و موجوداتی که از اون پایاب آب میخوردهاند کاشتهاند، این توجه و باور فرهنگی زیبا نیست؟ من فکر میکنم باید بیشتر به این باورها پرداخته بشه
من چند تا کلمه و اسم میگم شما اولین چیزی)اولین کلمه یا کلماتی(که به ذهنتون میاد رو لطفا بفرمایید؛
تهران: پایتخت
اسکندر فیروز: شکاربان
کویر: شب و ستاره
دارکوب سیاه: صدای زیبا
تالاب: زیستگاه بی نظیر
باشگاه پرندهنگری ایرانیان: آموزش
طرلان: باهوش و زیرک
خلیج پارس: آبی بیکران
آفرود: بدون ضابطه یعنی مخرّب
خانواده: عشق و آرامش
و اینکه بالاخره کاسپین یا خزر؟ کاسپین یا خزر، بحث مفصل و پیچیدهای داره، کاسپین زیبا و ریشه ایرانیتری داره.
آیا به آینده پرندهنگری امیدوارید؟ به آینده محیط زیست ایران چی؟
بله به هر دو امیدوارم، به پرندهنگری بیشتر.
در آخر؛ اگر بخواید یک جمله در نصیحت کسی که دوستش دارید و بقولی خاطرش را بخواهید، چه میگویید به ایشان؟
اکثر کسانی که پرندهنگری میکنند توصیههای لازم رو میدونند. من معمولا خودم این موضوع پُرتکرار در مورد سکوت رو رعایت میکنم و به خصوص توی این فصل سعی میکنم به لونه پرندهها نزدیک نشم. اینها توصیه نیست بلکه نکاتی است که ما پرندهنگرها به کار میبریم. یکی از هدفهای ما در هنگام پرندهنگری این است که از دیدن پرندهها لذت ببریم. همینطور باید سرسری حتی از کنار یک سسک یا گنجشک هم نگذریم. اما با همه اینها برای عکاسی از پرندهها دست به هرکاری نزنیم، خیلی ساده بخوام بگم یعنی پرنده را اذیت نکنیم. یه نکته مهم دیگه اینکه اگه واقعا علاقه داریم به پرندهنگری، حتما مشاهداتمون رو ثبت کنیم و نسپریم برای بعد و حافظه خودمون! این اطلاعات مطمئناً مهم هستند و روزی مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
اگر مطلبی هست که من اشاره نکردم، لطفا خودتان بفرمایید؟
در آخر از شما و باشگاه خوب ایرانیان بابت این مصاحبه تشکر میکنم همچنین از همسرم که مشوق من بودن به طور ویژه. صحبت پایانی شما رو می شنویم: من از بیشتر دوستانی که در حیطه پرندهنگری حضور دارند و فعالیت میکنن، مطالب بسیار خوبی آموختهام، خصوصا از کسانی که گاهی نوشتههای من رو نقد میکنند، از همه این دوستان بسیار ممنونم. روز و روزگارتان به خوشی و پُر از پرنده.
سپاس از همراهی شما بزرگوار