|
گزارش از: ابراهیم شکوهی
ارتفاعات پازنپیر یاسوج و جنگلهای بلوط زاگرس
این بار مقصد اصلی پرندهنگری ما ارتفاعات سر به فلک کشیدهی دنا در زاگرس مرکزی و جنوبی واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد بود. استانی که هم متاثر از آب و هوای گرمسیر بخشهای جنوبی و جنوب غربی مانند استان خوزستان است و هم سردسیر به دلیل داشتن دهها قلهی بالای 4000 متری در بخش شرقی خود. همجواری این استان با استانهای فارس و اصفهان در مناطق مورد نظر ما برای پرندهنگری، موجب شد تا برخی از چک لیست های ما در دو روز اولی که در سیسخت اقامت اشتیم در مناطق خارج از استان کهگیلویه و بویراحمد ثبت شوند. مقصد دیگر ما تالاب گندمان در استان چهارمحال و بختیاری بود که در روز سوم و در مسیر برگشت به سمت تهران از آن بازدید کردیم. این تالاب کوهستانی در ارتفاع 2219 متری با توجه به ارزشهای خاص اکولوژیکی خود به عنوان یک تالاب بینالمللی (کنوانسیون رامسر) به ثبت رسیده است و هر ساله پرندگان مقیم و مهاجر بسیاری در این تالاب زمستانگذارانی و یا جوجهآوری میکنند و یکی از مهم ترین تالابهای داخلی کشور به شمار میرود.
ترمینال جنوب - عکس از مهدیه یاوری
سفر ما پنجشنبه ساعت 18 و با یک ساعت تاخیر از ترمینال جنوب با اتوبوسهای مسافری به سمت یاسوج آغاز شد. توقف ما در قم زمان مناسبی برای خوردن بستنی و آب خنک بود و بعد آن هم توقف دیگری در مسیر داشتیم و با وجود سختی ناشی از سرویس دهی نامطلوب شرکت تعاونی مسافربری آسیا سفر و صبوری همراهان نهایتا ساعت 7 صبح به ترمینال یاسوج رسیدیم. طبق هماهنگیهای به عمل آمده آقای سلیمانی با مینیبوس بنز خود در محل حضور داشتند و بعد از جابجایی وسایل و تعویض لباس و استراحتی مختصر آماده رفتن به اولین مقصد پرندهنگری این برنامه در جادهی قدیم یاسوج به شیراز در جنوب شرقی یاسوج شدیم. در بین راه نیز توقفی کوتاه برای خرید صبحانه مختصر داشتیم و بعد از طی مسافتی تقریبا کوتاه در ابتدای جاده قدیم یاسوج به شیراز در میان جنگلهای بلوط برای دیدن دارکوب سرسرخ از ماشین پیاده شدیم. پس از طی مسافت کمی در جنگل صدای دارکوب سرسرخ به گوش رسید و توانستیم این دارکوب تقریبا کوچک را ابتدا در پرواز مشاهده کنیم و سپس چند فرد دیگر را در همان اطراف روی تنه درختان بلوط و حتی روی زمین ببینیم.
دارکوب سرسرخ - عکس از پدرام خلیلی
پرندگان دیگری مانند سسک بیدی کوچک، کمرکلی جنگلی، سنگچشم پیشانی سفید، پرستو دمگاه حنایی و چرخریسک سر سیاه در این منطقه دیده شدند.
سنگچشم پیشانیسفید - عکس از پدرام خلیلی
سپس با مینیبوس به مسیر ادامه داده و در محلی که خشک تر بود و درختان بلوط کمتری داشت که زیستگاه مناسبی برای چکچکها بود توقف نمودیم. چادر عشایر کمی آن طرف تر برپا شده بود و گوسفندان آنها در فاصله نه چندان دور مشغول چرا بودند. در این مکان ابتدا یک لاکپشت مهمیزدار که جثه کوچکی داشت توجه ما را به خود جلب کرد و بعد از آن چکچک گوش سیاه و ابلق که مشغول غذا دادن به جوجههای خود بودند توجه همه گروه را به خود جلب کرده بود. در پس زمینه نیز صدای کمرکلی بزرگ به گوش میرسید.
چکچک گوش سیاه - عکس از پرستو هدایتزاده
دوباره سوار مینیبوس شدیم تا به گردنه ماهپرویز برسیم و در آنجا توانستیم سینه سرخ ایرانی و جیجاق که پرندهای دوست داشتنی است را ببینیم و در پایان این قسمت نیز عکس یادگاری بر فراز گردنه ماهپرویز گرفتیم و به سوی یاسوج برای صرف ناهار روانه شدیم.
سینهسرخ ایرانی - عکس از پرستو هدایتزاده
چکلیستهای مربوط به نیم روز اول:
https://ebird.org/checklist/S90160798
https://ebird.org/checklist/S90160799
https://ebird.org/checklist/S90160800
پس از صرف ناهار به سمت اقامتگاهمان در سیسخت حرکت کردیم. در بین راه خرید هندوانه آن هم از نوع هندوانه های سبز کم رنگی که چند سالی است کمتر در شهر تهران به فروش میرسد از کارهای لازمی بود که یکی از همسفران عزیز آن را تقبل کرد. پس از طی یک جاده کوهستانی در میان جنگلهای بلوط به سیسخت رسیدیم. از همان ابتدا شرایط عادی به نظر نمیرسید... شهر سیسخت که در زمستان سال گذشته دچار زلزله و ده ها پس لرزه شده بود هنوز چهرهی یک منطقه زلزله زده را داشت و هنوز برخی از مردم در چادرهای هلال احمر و کانکس زندگی میکردند و تازه برخی شروع به ساخت و ساز کرده بودند. دیدن این همه سختی و رنج مردم در منطقهای سردسیر که زمستانهای طولانی دارد و فقط چندماه دیگر برای تکمیل خانه ها تا آغاز بارندگیها زمان باقی است و حجم کارهای انجام نشده موجب ناراحتی مردم و دلسردی آنان از روند ساخت و ساز گردیده که امید است این هموطنان عزیز نیز بتوانند هرچه زودتر به سر خانه و زندگی خود برگردند و روال عادی زندگی را در پیش گیرند.
اقامتگاه یاس (سیسخت) - عکس از مهدیه یاوری
پس از تحویل 4 اتاق (کلبه) و جابجایی کوله ها از مینیبوس به اتاقها بلافاصله به سمت پارک ملی دنا در منطقه بن زرد حرکت کردیم. با هماهنگیهای قبلی به عمل آمده با محیط زیست توانستیم در اطراف دو پاسگاه محیطبانی خونگاه و آبسپا گشتی بزنیم. منطقه آبسپا محیط مناسبی برای دیدن جغد جنگلی در هنگام غروب است که ما دقایقی بعد از غروب به این منطقه رسیدیم ولی تنها توانستیم صدای مرغ حق را بشنویم.
چکلیستهای مربوط به این بخش از برنامه:
https://ebird.org/checklist/S90537213
https://ebird.org/checklist/S90537518
پس از خداحافظی با محیطبانهای این مناطق به سمت اقامتگاه برگشتیم. کاهش محسوس دما به حدی بود که ما را غافلگیر کرده بود و آش محلی در این هوا کاملا گزینه مناسبی برای شام امشب ما بود. حوالی ساعت 3 بامداد بود که با صدای مهیبی همراه با لرزش بود از خواب پریدیم و مسئول اقامتگاه با صدایی همراه با آرامش گفت چیزی نیست... زلزله است. سایت ژئوفیزیک دانشگاه تهران را که چک کردیم شدت زلزله 3 ریشتر و مرکز آن سیسخت بود. از آنجایی که سقف کلبهها سازه فلزی سبک بود و دیوارها هم تازه مقاوم سازی شده بود زیاد جای نگرانی نبود.
پارک ملی دنا
صبح متوجه شدیم که ظاهرا بعد از زلزله هر هفته چند پس لرزه سیسخت را میلرزانده ولی یک ماهی بوده که از پس لرزه خبری نبوده و مردم گمان میکردند پس لرزهها تمام شده است. از آنجایی که در برنامه امروز کوهپیمایی از ارتفاع 3300 متری تا 3700 متری در نظر گرفته شده بود باید صبحانه مناسبی میخوردیم و در یک کارگروهی در سه تابه املتی با کره درست کردیم که با چند آشپز تدارک دیده شد و مزهی خاطره انگیز آن برای برخی از اعضا تا آخر سفر دستمایه شوخیهایی بود که نشان از خاطره شدن این املت داشت.
صبحانه روز دوم - عکس از مهدیه یاوری
پس از صرف صبحانه سوار مینیبوس شدیم و به سمت گردنه بیژن که فاصله کمی با سیسخت دارد حرکت کردیم و حدود ساعت 8:30 به گردنه رسیدیم. این گردنه که از آن به عوان مرتفعترین جاده کوهستانی کشور با ارتفاع 3300 متر یاد میشود یکی از جاذبههای مسیر سیسخت به سمت پادنا است و کوهستان دنا را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میکند. این گردنه در زمستانها به دلیل بارش سنگین برف تا اواسط خرداد بسته است و پس از آن بازگشایی میشد ولی امسال به دلیل کاهش بارش برف از اردیبهشت ماه باز شده بود. حجم برف روی کوهها نیز نشانگر این مطلب بود که امسال از برف های سنگین که ارتفاع آنها به راحتی تا 6 متر میرسید خبری نبود.
پرندهنگری در مسیر قله برفکرمو از گردن بیژن
ما مسیر پاکوب قله برفکرمو را را برای کوهپیمایی و پرندهنگری با هدف دیدن و یا شنیدن صدای کبک دری که در این منطقه حضور دارد و طبق گزارشهای محلی تا دو هفته پیش هم در این محل حضور داشتند، انتخاب کرده بودیم. از همان ابتدای مسیر دیدن زاغهای نوکزرد که به نسبت زاغ نوک سرخ جمعیت و پراکنش کمتری دارد باعث خوشحالی ما شد.
زاغ نوکزرد - عکس از پرستو هدایتزاده
هنوز چند قدمی بر نداشته بودیم که یک چکچک ایرانی را در فاصله بسیار نزدیکی مشاهده کردیم و پس از آن آواز زردپره سرخاکستری ما را بیشتر به وجد آورد.
چکچک ایرانی - عکس از پرستو هدایت زاده
طبیعت در اوج زیبایی خود بود. گل های رنگارنگ و لکه های برف به جا مانده از زمستان که به مرور آب میشدند و نهرها و رودهایی که در این منطقه جاری بود در کنار قلل سر به فلک کشیده بالای 4000 متر در اطرافمان با پس زمینه آواز پرندگان جذابیت های مسیر را دو چندان کرده بود. ما که محو این همه زیبایی شده بودیم و هر چند قدم برای دیدن پرندگان و عکاسی میایستادیم، مسیر معمول کوهپیمایی 45 دقیقه ای را در 3 ساعت پیمودیم. ما در میان مهد کودک گنجشکهای برفی بودیم که جمعیت بسیار زیادی داشتند و حدود 200 فرد از آنها را مشاهده کردیم.
گنجشک برفی - عکس از پرستو هدایتزاده
سهره پیشانی سرخ، صعوه ابرو سفید، طرقه کوهی و دم سرخهای سیاه که مشغول بازی و دنبال کردن همدیگر بودند نیز از دیگر گونههایی بود که در این قسمت قابل مشاهده بودند. تلاش ما برای دیدن کبک دری در این برنامه موفقیتآمیز نبود که برای برنامههای بعدی که برای دیدن کبک دری برنامهریزی میشوند باید به این نکات توجه بیشتری کرد: 1. در صورت گرم شدن بیش از حد دما حتی با وجود برف در منطقه، احتمالا کبک دری به ارتفاعات بالاتر خواهد رفت که نیازمند کوهپیمایی بیشتری است. 2. رسیدن به مکان و ارتفاع مورد نظر باید در حداقل زمان صورت گیرد تا فرصت صبح از دست نرود و در بین راه بدون توقف برای پرندهنگری و عکاسی صرفا به کوهپیمایی پرداخت. 3. حتما به این نکته توجه داشت که دیدن کبک دری مانند سایر پرندگان به آسانی امکانپذیر نیست و سختی های خاص خود را دارد به همین خاطر اعضای گروه باید برای این هدف آمادگی لازم را داشته باشند و دیدن این گونه برای آن ها الویت داشته باشد.حوالی ساعت 12:30 از کوه بازگشتیم و به گردنه بیژن رسیدیم و سوار مینیبوس شدیم و به سمت سیسخت حرکت کردیم. مجددا چند پیچ پایین تر جایی که صبح تعداد قابل توجهی گنجشکسان را دیده بودیم برای پرندهنگری توقف کردیم که موفق به دیدن چکچک ها و سنگ چشم به همراه جوجههایشان شدیم و سپس به اقامتگاهمان بازگشتیم.
طرقه کوهی (ماده) - عکس از پرستو هدایتزاده
پس از صرف ناهار در اقامتگاه و استراحتی که بسیار لذت بخش بود حدود ساعت 16 به سمت کوهگل در حومه سیسخت حرکت کردیم. طی هماهنگیهای قبلی با اداره محیط زیست قرار بود ورودی این منطقه که جزء پارک ملی دنا است برای ما باز شود که به دلیل ماموریتی که برای محیطبانهای این منطقه پیش آمده بود و به ارتفاعات رفته بودند مسیر را پیاده طی کردیم. البته این اتفاق برای ما که به دنبال پرندگان بودیم فرصتی شد تا 2 کیلومتر ابتدای مسیر را تا غروب با خیالی راحت پایش کنیم و بخش بازدید از دریاچه کوهگل را حذف نماییم.
دیواره های صخره ای مرتفع در سمت شمال، رودخانه و جنگل بلوط در سمت جنوبمان و بخشی از دره که در حاشیه رودخانه بستری هموار را تشکیل داده بود مناطقی بود که در آنها طرقه کبود، کمرکلی بزرگ، سهره خاکی، سهره طلایی، دمجنبانک خاکستری، چرخریسک سرآبی، سسک درختی زیتونی، سسک بیدی کوچک و چکچک گوش سیاه را مشاهده کردیم. در آخرین لحظات قبل از غروب خورشید نیز دیدن یک سارگپه پابلند پایان بخش پرندهنگری امروزمان بود.
چکلیستهای پرندگان کوهگل:
https://ebird.org/checklist/S90160801
https://ebird.org/checklist/S90160802
در مسیر برگشت به سمت اقامتگاهمان بعد از توقف در کنار چشمه میشی، خرید سوغات از فروشگاههای محلی که برخی از آن ها با داربست درست شده بودند و اغلب سبزیهای کوهی خشک شده و داروهای گیاهی، آلوچه، آلبالو و میوه هایخشک دیگر و گردو و عسل میفروختند و صرف بستنی به سمت اقامتگاه حرکت کردیم. پس از صرف شام برای صرفه جویی در زمان صبحانه روز بعد، هر شخص برای خودش با مواد خریداری شده لقمهای برای صبحانه تهیه نمود تا فردا حدود ساعت 6 صبح به سمت تالاب گندمان حرکت کنیم.
مغازهها و غرفههای فروش محصولات و سوغات محلی در سیسخت - عکس از مهدیه یاوری
صبح حدود ساعت 5 صبح از خواب برخواستیم و به سرعت لوازم را جمع کرده و کولهها را به بیرون اتاقها (کلبهها) بردیم. مینیبوسی که برای این قسمت مسیر در نظر گرفته بودیم یک مینیبوس هیوندا با دو راننده بود. ساعت 6 صبح سوار مینیبوس شدیم و به سمت گندمان در استان چهارمحال و بختیاری حرکت کردیم. برای رسیدن به تالاب گندمان 3 ساعت زمان نیاز بود و در این فرصت لقمههای دیشب را صرف کرده و آماده پرندهنگری در تالاب گندمان شدیم.
تالاب گندمان - عکس از سجاد زارعیان
تالاب گندمان با تمام زیباییهایش از دور نمایان شد و بعد از طی مسافتی در جاده خاکی به منطقه ای که به دلیل وجود درخت برای استراحت رانندهها مناسب بود رسیدیم. بلافاصله از مینیبوس پیاده شدیم و در اطراف کشتزارها و نیزار شروع به پرندهنگری کردیم. پرواز کفچهنوکها، لیل و حواصیل ارغوانی در همان ابتدا نشان از آغاز یک روز خوب پر پرنده برای ما بود.
حواصیل ارغوانی - عکس از پرستو هدایتزاده
در اطراف این تالاب زیبا 5 ساعت پیاده روی و پرنده نگری کردیم و گونههای ارزشمندی مانند سنقر گندمزار و اردکهای بلوطی و جوجههایشان بعلاوه کشیم بزرگ و جوجه ها، کشیم کوچک، کشیم گردن سیاه و جوجه ها،
سنقر گندمزار - عکس از پرستوهدایتزاده
چنگر و جوجهها، لکلک سفید، حواصیل زرد، بوتیمار کوچک، فلامینگو، اردک اردهای و جوجهها، اردک سرسبز و جوجهها، اردک سر حنایی، پرستو دریایی تیره، چوبپا، گلاریول بال سرخ، خروس کولی معمولی و جوجهها، سلیم ها و سایر پرندگان کنار آّبزی را مشاهده کردیم.
کشیم گردن سیاه - عکس از پرستو هدایتزاده
به علاوهی گنجشک سانانی مانند چک سیبری، چکاوک گندمزار، چکاوک پنجه کوتاه کوچک، سسک تالابی بزرگ، سسک تالابی معمولی، سسک پر سر و صدا و پرندگان شکاری دیگر مانند سارگپه پابلند و سنقر تالابی و پرندگانی از راستههای دیگر را دیدیم.
چک لیستهای مربوط به تالاب گندمان:
https://ebird.org/checklist/S90160803
https://ebird.org/checklist/S90160794
فلامینگو (نابالغ) - عکس از سپیده محمدی
حدود ساعت 15 تالاب گندمان را به سمت بروجن برای صرف ناهار ترک کردیم. با توافقی که با همراهان این سفر داشتیم مسیرمان تا تهران را با همین مینیبوس ادامه دادیم و در نهایت ساعت 2:30 بامداد روز دوشنبه به تهران رسیدیم و برنامه در میدان آزادی تهران به پایان رسید.
گروه در حال پرندهنگری در تالاب گندمان _ عکس از پرستو هدایتزاده
راهنما: ابراهیم شکوهی