|
(این مصاحبه بخشی از مجموعه مصاحبههایی است که آقای محسن ملاح با پرندهنگرهای ایران داشتهاند.)
امروز به سراغ کسی رفتیم که عاشقِ پرنده، دوچرخه و سفره. او سالهاست که پرندهنگری میکنه، کسی که به گوشهگوشه ایران رفته و از پرندهها عکس گرفته و اونا رو ثبت کرده. بهار و تابستون کوهپایهها و دشتهای کوهپایهای رو انتخاب میکنه برای پرندهنگری و پاییز و زمستون تالابها رو، او در "مسافر شمالی" به زیبایی داستان درنای سیبری رو روایت میکنه، او کسی نیست جز یاشار صدفزاده، پرندهنگر برجسته ایران که در ادامه مصاحبه من با ایشان را میخوانید:
_سلام. لطفا خودتون رو معرفی کنید و بفرمایید از کی پرندهنگری را شروع کردید؟
_یاشار صدفزاده هستم متولد 1360، نقشه کشی و طراحی صنعتی خوندم و مدتهاست درحوزه نفت و گاز، مدلسازی سازههای صنعتی انجام میدم.
از اواخر سال 92 بواسطه دورههای طبیعتگردی با مفهوم پرندهنگری آشنا شدم و از همون موقع شروع کردم.
_اصلا چرا پرندهنگری؟
_از اونجایی که از کودکی تشنه کشف و ماجراجویی بودم، حس بدنبال چیزی گشتن و توجه داشتن به محیط و در نهایت یافتنش، دقیقا چیزی بود که میتونست این حال خوش کودکی رو زنده کنه. و الان مدتیه به این فکر میکنم که چقدر میتونه باعث بشه آدم در لحظه باشه، متوجه اطرافش باشه و بهصورت کاملا واقعی حضور داشته باشه و تو طبیعت حل بشه.
_شما عضو باشگاه پرندهنگری هم هستید؟ باشگاههای پرندهنگری چه نقشی در ترویج پرندهنگری در کشور میتونن داشته باشن؟
_بله، باشگاههای پرندهنگری، گروهی از مردم با علاقهمندی یکسان که از دور مثل یه واحه است در بیابان، به خودی خود قدرت جذب داره و چی از این بهتر، با مدیریت و نگاه درست، علاوه بر ترویج تفریح و سرگرمی مبتنی بر طبیعت دوستی، میشه کارآفرینی هم کرد.
_وضعیت پرندهنگری درمنطقه شما به چه صورته؟ مردم محله یا شهرتون آشنایی دارند با این پدیده؟
_والا نمیدونم کجا رو باید منطقه خودم بدونم، ولی از اونجایی که تهران به دنیا اومدم میتونم بگم مثلاً همه چیز تو تهران متمرکزتره و بیش از جاهای دیگه آشنایی دارن.
_در کجا دوست دارید پرندهنگری کنید یا چه مناطقی را برای پرندهنگری انتخاب میکنید؟ (کوه، جنگل، بیابان، کنار ساحل، تالاب ها، پارکها و...)
_بهار و تابستان، کوهپایهها و دشتهای کوهپایهای.
پاییز و زمستان، تالابها.
_شما با دوچرخه زیاد سفر میرید، جزو اولین پرندهنگرهایی هستید که با دوچرخه دنبال پرندهها هم رفتید، کلا دوچرخه سواری توی ایران شرایطش چطوره حالا یکی بخواد جاهای دیدنی رو هم ببینه و حتی با این وضعیت میتونه پرندهنگری هم کنه؟
داشتن همزمان چند علاقهمندی واقعا تجربه هیجانانگیزیه.
وقتی درحال دوچرخه سواری پرندهنگری میکنید امکان پایش کامل مسیر رو ندارید و عملا پرندهنگری حساب نمیشه بنظرم. به عنوان مثال پرندهنگری با ماشین اسمش رو میشه پرندهنگری گذاشت و کاملا میشه حضور داشت اما با دوچرخه، این توجه و حضور کمرنگتره. (البته که به موقعیت هم بستگی داره) و موضوع دیگه اینکه هنگام سفر با دوچرخه، حمل تجهیزات پرندهنگری کمی مشکله.
_توی شهرهای بزرگ هم میشه با دوچرخه پرندهنگری کرد مزیت خاصی داره دوچرخه نسبت به وسایل دیگه؟
_داخل شهر که قضیه سختتر هم هست، بهتره بگیم میشه دوچرخه سواری کرد ولی به پرندهها توجه داشت.
_پرندهنگری در جمع را ترجیح میدهید یا به صورت فردی؟
_فردی یا نهایتا 3 نفر.
_چه فصلی را برای پرندهنگری انتخاب میکنید؟
_پاییز و زمستان بخاطر راحتتر دیده شدنشون. دیدن اردک ها و کنار آبزیها توی دوربین تکچشمی مثل یه هدیه است.
_به کدام پرنده علاقه بیشتری دارید؟
_خیلی سوال سختیه، تقریبا همشون هیجانزدهام میکنن، شانه به سر، دارکوب، چکاوک کاکلی.
_در بین پرندگان ایران، صدای کدام پرنده برای شما دلنشینتر است؟
_صدای کوبیدن دارکوب، صدای دلیجه (همین الان صدای خیلی ها رو تو سرم شنیدم و احساس میکنم "ترین" رو نمیتونم انتخاب کنم).
_دوست دارید کدام پرنده را در طبیعت ایران ببینید؟
_درنای طناز، عروس غاز، خروسکولی اجتماعی.
_بهترین سفر پرندهنگریتون به کجا بوده؟
_همش خوب بوده ولی بهترین فضاها که تو ذهنم حک شده، کانی برازان، بوجاق، خور خلاصی، جاسک و بندرشرفخانه بوده.
_بهترین رکوردتون از کدوم گونه بوده؟
_غول حواصیل رو دوست داشتم و یک بار چند سال پیش هر سه قو رو کنار هم دیدم خیلی چسبید. ولی با فاصله قرقی رو دوست داشتم که وقتی نتونستم برم پرندهنگری و مجبور بودم روی پروژهام کار بکنم، اومد جلو پنجره اتاقم و شکارش رو خورد.
_آیا رکورداتون رو یادداشت هم میکنید؟اگر بله، چه مزیتی داره یادداشت مشاهدات در پرندهنگری؟
_از همون ابتدا اینکار رو کردم و واقعا خوشحالم که استمرار داشتم توی ثبت رکوردها، توی سایت ایبرد.
به نظرم فارغ از اینکه یک دفتر خاطرات مصور هست، اینکه این دیتا ممکنه به دانشمندها و پرندهشناسها کمک بکنه حس خوبیه.
_اهل مطالعه و یا فیلم دیدن هم هستید؟
_بله، هر دو رو دوست دارم.
_خاطره انگیز ترین سفر پرندهنگریتون کدوم بوده؟
_سوالهای " ترین " خیلی سخت هستن برام، پرندهنگری خودش به تنهایی "ترین" هست.
_چند تا از زیستگاههای مناسب پرندهنگری در منطقه یا شهرتون رو لطفا برای ما معرفی کنید.
_تهران رو که همه میشناسن و توضیح واضحات هست گفتنش، ولی نزدیک شهر پدری من بندری هست که الان شورهزار شده (بندر شرفخانه)، بتازگی یه حوضچه آب نمک مصنوعی نسبتا بزرگ درست کردن که وسط هفته میتونه جاذبه خوبی باشه و البته زمینهای اطرافش. به عنوان مثال تمام طول سال خروسکولی سینه سیاه رو اونجا میشه دید و زادآوره.
_من چند تا کلمه و اسم میگم شما اولین چیزی (اولین کلمهای) که به ذهنتون میاد رو لطفاً بفرمایید؛
_چرخریسک بزرگ: کوزه.
جنگل: سبز.
دُرنا: امید.
کتاب پرندهنگری: پرویز بختیاری.
رودخانه: زیرابروک.
طرلان: خط ابرو ولی هنوز ندیدمش.
دوچرخه: سفر زندگی.
سار معمولی: زمستان.
پرندهنگری: حضور.
_در آخر؛ توصیه شما به دوستان پرندهنگر چیه؟
_خیلی کوچکتر از اون هستم که توصیهای بکنم، دوست دارم بگم، خیلی خوشبخت هستید که پرندهنگر شدید، جدی پرندهنگری کنید، ولی جدیش نگیرید (رکوردهاتون رو حتما ثبت کنید).
_اگر مطلبی هست که من فراموش کردم بپرسم، لطفا خودتان بفرمایید.
_هزار آرزوی خوب برای شما و این کار قشنگ.
_من هم از شما تشکر میکنم بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
پایان.